𝐍𝕖𝕥 𝐁𝕠𝕠𝕜

welcome euroboen
𝔄𝙣𝙖 ...
𝔄𝙣𝙖 ... دوشنبه, ۲۱ آذر ۱۴۰۱، ۰۴:۳۴ ب.ظ

𝘽𝙪𝙩 𝙬𝙚 𝙖𝙧𝙚 𝙣𝙤𝙩𝙝𝙞𝙣𝙜 𝙗𝙪𝙩 𝙖 𝙘𝙤𝙢𝙚𝙙𝙮~

 

 

𝘽𝙪𝙩 𝙬𝙚 𝙖𝙧𝙚 𝙣𝙤𝙩𝙝𝙞𝙣𝙜 𝙗𝙪𝙩 𝙖 𝙘𝙤𝙢𝙚𝙙𝙮~

 

 

𝙒𝙚𝙡𝙘𝙤𝙢𝙚 𝙩𝙤 𝙩𝙝𝙚 𝙙𝙖𝙧𝙠 𝙨𝙞𝙙𝙚

𝙬𝙝𝙚𝙧𝙚 𝙖𝙡𝙡 𝙩𝙝𝙚 𝙛𝙪𝙣 𝙩𝙝𝙞𝙣𝙜𝙨 𝙝𝙖𝙥𝙥𝙚𝙣

𝘛𝘪𝘯 ‌‌ blue dream MAH SAEEDI نورلند :) نورلند :) نورلند :) نورلند :) yurin yurin yurin yurin 🍒🍪𝒫𝒶𝓇𝓀 𝓃𝒶𝓎𝑒𝑜𝓃📎❄️ yurin yurin yurin 🍒🍪𝒫𝒶𝓇𝓀 𝓃𝒶𝓎𝑒𝑜𝓃📎❄️
Last Comments :
𝔄𝙣𝙖 ...
𝔄𝙣𝙖 ... سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۴۰۲، ۱۲:۳۰ ب.ظ

نیاز به محتوا

دلم میخواد مث قبلا پست بزارم

ولی خب محتوا ندارم اره

دلم واسه نت بوکام تنگ شدهه

نت بوک بزارم؟

𝘛𝘪𝘯 ‌‌ 𝘛𝘪𝘯 ‌‌
Last Comments :
𝔄𝙣𝙖 ...
𝔄𝙣𝙖 ... پنجشنبه, ۸ تیر ۱۴۰۲، ۰۲:۰۰ ب.ظ

بازگشت شکوهمندانه‌ی آنا

همتون فک کردین من رفتم نه؟ نه بابا من عمرا برم

شاید باورتون نشه ولی خب رمز بیانمو یادم رفته بوددد

خیلیییی دلم براتون تنگ شده بوددد😭😭

+توروخدا بگین شماهم دلتون برام تنگ شده بوددد

𝑪𝒉𝒐𝒊 𝒀𝒖𝒓𝒊 🍒🍪𝒫𝒶𝓇𝓀 𝓃𝒶𝓎𝑒𝑜𝓃📎❄️
Last Comments :
𝔄𝙣𝙖 ...
𝔄𝙣𝙖 ... جمعه, ۱۲ اسفند ۱۴۰۱، ۰۸:۲۶ ب.ظ

But all my tears have been used up

 

کیفیت بهتر

اوکی ولی وایبش>>>>>>> 

𝘛𝘪𝘯 ‌‌ 𝘛𝘪𝘯 ‌‌ 𝘛𝘪𝘯 ‌‌ 𝘛𝘪𝘯 ‌‌ ᴄʜᴏᴇ ʜɪᴋᴀʀᴜ
Last Comments :
HBD My Aloche 𝔄𝙣𝙖 ...
𝔄𝙣𝙖 ... پنجشنبه, ۲۷ بهمن ۱۴۰۱، ۰۱:۱۷ ب.ظ

HBD My Aloche

*چرا این عکسه اینقد وایبته..؟

خب،یکم با تاخیر شد ولی خب

ایسا،الوچه ی من، تو اولین دونسنگم ک البته دونسنگم نیست هستی. 

اینقد دوست دارم ک اصن یو دونت نو..

و میدونی،وقتی فهمیدم بالاخره یکی کوچیکتر از خودم پیدا کردم دوس داشتم جیغ بزنم خهاحهاحهلهلچ

درکل،دوست دارم،تولدت مبارک

𝘛𝘪𝘯 ‌‌
Last Comments :
𝔄𝙣𝙖 ...
𝔄𝙣𝙖 ... چهارشنبه, ۱۹ بهمن ۱۴۰۱، ۱۰:۲۱ ب.ظ

میدونی..؟

 

"میدونی چه حسی داره وقتی مغز خودت شکنجه ات میده؟"

-توکیوغول

 

ᴹʸ 𝐍𝕖𝕥 𝐁𝕠𝕠𝕜 ᵖᵃᵍᵉ³ 𝔄𝙣𝙖 ...
𝔄𝙣𝙖 ... چهارشنبه, ۱۹ بهمن ۱۴۰۱، ۰۴:۰۹ ب.ظ

ᴹʸ 𝐍𝕖𝕥 𝐁𝕠𝕠𝕜 ᵖᵃᵍᵉ³

1.امروز رسمااا بهترین روز زندگیم بود..

2.کارنامه هارو دادن و رتبه یک شدمتخعلهبخبهب

3.سر زنگ زبان با غزل کلاسو پیچوندیم و یه اتفاقی افتاد ک نگم...البته اتفاق نبود ولی خب..اون اتفاقه>>>>>>>>> 

4.دوتا از بچهای کلاس دیدنمون ولی اهمیتی نمیدم. الکی قسم خوردم ک هیچکاری نمیکردیم. 🗿😌🔪

5.سر زنگ ورزش داشتیم مسابقه والیبال میدادیم-رشتم والیباله- و توپ خورد تو دماغ و فکم،لبم خون اومد

6.رومینا گیر داده بود ک توپ نخورده به لبت و یکی -نگفت ولی همه فهمیدن منظورش غزل بود🗿🔪-گازش گرفته..و من داشتم جر میخوردم🤣🔪

7.فردا تولد یکی از بچهای کلاس دعوتم،و خب فقط میخام بخاطر این برم ک رها و غزل میرن..

8.رونیکا امروز هی سعی میکردباهام حرف بزنه و بیاد پیشم و من از عمد نادیدش میگرفتم

9.امروز صب بچها برا اولین بار مامانمو دیدن.در حال حاضر تقریبا کل بچهای کلاس رو مامانم کراشن..

10.فک نکنم از ذوق امروز شب خابم ببره..

11.سر زنگ ورزش دو تیم شده بودیم-آرشیدا،دنیز،گندم،رزا و روناک- و-من،سارینا،ادرینا،رومینا و الینا- (البته اگههه درست گفته باشم..) و خب اونا رسماااا هییییچی از والیبال سرشون نمیشه..ولی 24 به 17 بردن. باورم نمیشه باختیمنمن

12.اوکی بات انیمه ی لیکوریس ریکویل عو ببینین.زیادی خوبه...

𝑪𝒉𝒐𝒊 𝒀𝒖𝒓𝒊 𝑪𝒉𝒐𝒊 𝒀𝒖𝒓𝒊
Last Comments :
چیزهایی.. 𝔄𝙣𝙖 ...
𝔄𝙣𝙖 ... سه شنبه, ۱۸ بهمن ۱۴۰۱، ۰۸:۳۳ ب.ظ

چیزهایی..

-چیزهایی هستن که تو درباره‌شون صحبت نمی‌کنی اما هرروز مجبوری با اون‌ها دست و پنجه نرم کنی، باهاشون شب‌ها رو بیدار بمونی و حتی اجازه بدی رویاهات رو به کابوس تبدیل کنن

 تو نمی‌تونی چیزی بگی اما گاهی اوقات دلت می‌خواست می‌تونستی اون‌ها رو فریاد بزنی. شاید اینجوری از بین می‌رفتن، شاید فرار می‌کردن و دیگه هیچ‌وقت برنمی‌گشتن

*

*

*

*

*

پست نه مخاطب داره،نه حالم بده.فقط اینو تو یکی از چنلا دیدم و به نظرم قشنگ بود.بخاطر همین پستش کردم

 

𝔄𝙣𝙖 ...
𝔄𝙣𝙖 ... سه شنبه, ۱۸ بهمن ۱۴۰۱، ۰۷:۱۹ ب.ظ

... PeteVegas

 


"اگه قرار باشه بمیرم،میشه تو کسی باشی که منو میکشه؟"

-پیت

جهت اینکه خیلی دوسش دارم

𝔄𝙣𝙖 ...
𝔄𝙣𝙖 ... يكشنبه, ۱۶ بهمن ۱۴۰۱، ۰۶:۳۴ ب.ظ

Hey lord..

 

وایب پیت>>>>>>>

من الان: دیدن کینپورش برای بار 987654321987654321 ام و عر زدن برای پیت‌وگاس.. 

Last Comments :
۱ ۲ ۳ بعدی
Made By Farhan TempNO.7